كشاورزي كه بهوسيله آن مواد غذائي جامعه تهيه شود به جهت اهميتي كه
دارد, يكي از پسنديدهترين كارهاست و شغل پيامبران الهي ميباشد. و به
همين سبب در تمام اديان الهي يك شغل مقدس شناخته شدهاست و آبادكردن زمين
كه خواسته خداوند متعال است در اسلام مورد امر قرار گرفته است, علي (عليه
السّلام) در تفسير آيه «هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها»[1]
فرموده: كه خداوند به مردم امر كرده است زمين را با كشاورزي آباد سازند
تا بدين وسيله خوراكشان را از غلّات و حبوبات و ميوهها و ساير روئيدنيها
تأمين كرده و در آسايش زندگي كنند.[2]
امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «ان الله تبارك و تعالي لما اهبط آدم (عليه السّلام) امره بالحرث و الزرع»[3].
خداوند تبارك و تعالي چون حضرت آدم را پائين آورد, او را امر كرد كه كشت و زرع كند.
امام باقر (عليه السّلام) ميفرمايد: «خيرالأعمال زرع الحرث يزرعه فيأكل منه البرّ و الفاجر»[4].
بهترين كارها زراعت است كه نفعش عائد عموم ميشود و از محصول آن همگان اعم از نيكوكار و بدكار استفاده ميكنند.
امام
صادق (عليه السّلام) ميفرمايد: «ما في الأعمال شيء احبّ الي الله من
الزراعة و ما بعث الله نبياً الا زارعاً الا ادريس فانه كان خيّاطاً»[5].
هيچ كاري نزد خداوند محبوبتر از زراعت نيست, تمام پيامبران خدا كشاورز بودند مگر ادريس كه خياط بود.
باز امام صادق (عليه السّلام) فرموده: «ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملاً اطيب منه ...»[6].
زراعت كنيد و درخت بكاريد به خدا سوگند مردم كاري بهتر و پاكيزهتر از آن نكردهاند.
باز
آن حضرت فرمود: «الزارعون كنوز الأنام يزرعون طيباً اخرجه الله عزّ و جلّ
و هم يوم القيامة احسن الناس مقاماً و اقربهم منزلة يدعون المباركين»[7].
كشاورزان
گنجهاي مردم هستند چيزهاي پاكيزه ميكارند, خداوند آنها را روز قيامت
محشور ميسازد درحالي كه از لحاظ مقام بهترين مردم هستند و از لحاظ منزلت
نيز نزديكترين آنان ميباشند و آنها در آن روز, خجستهگان ناميده
ميشوند.
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «ما من
مسلم يغرس غرساً او يزرع زرعاً فيأكل منه انسان او طير او بهيمة الا كانت
له به صدقة»[8].
مسلماني كه درختي بكارد يا زراعتي سبز نمايد, مردم و پرندگان و حيوانات از آن بخورند براي او اجر و پاداشي است.
امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «الكيميا الأكبر الزراعة»[9].
كيمياي اكبر, زراعت است.
ابو
ايّوب انصاري ميگويد: پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «من غرس
غرساً فاثمر, اعطاه الله من الأجر قدر ما يخرج من الثمرة»[10].
هر كس درخت ميوهاي بكارد خداوند به او به تعداد ميوههاي آن درخت ثواب و حسنه عطا ميكند.
زارع خداست
كشاورز
پاكعقيدهترين انسانها و سر و كارش با خدا است او ميكارد ولي تماماً
اميدش به خداست, كار كشاورز تنها كشت است اما رويانيدن تنها كار خدا است و
لذا در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده كه فرمود:
«لا يقولن احدكم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هو الله)»[11].
هيچيك از شما نگويد: من زراعت كردم, بلكه بگويد: كشت كردم, بذر افشاندم, زيرا زارع حقيقي خدا است.
در
روايت ديگر نيز به اين حقيقت اشاره شده است: امام صادق (عليه السّلام)
ميفرمايد: «اذا بذرت فقل: اللهم قدبذرنا و انت الزارع فاجعله حبّاً
متراكماً (مباركاً)»[12].
چون خواهي بذرافشاني كني, بگو: بارخدايا ما بذرافشاني كرديم و زارع و روياننده تو هستي, خدايا به آن بركت عطا فرما.
در روايت ديگر فرموده: «اذا اردت ان تزرع زرعاً فخذ قبضة من البذر بيدك ثم استقبل القبلة و قل: «أ أنتم تزرعونه ام نحن الزّارعون»[13]. ثلاث مرّات ثم تقول بل الله الزارع ثلاث مرات, ثم قل: اللهم اجعله حبّاً مباركاً و ارزقنا فيه السلامة...»[14].
هنگامي
كه خواستي كِشتي كني, مشتي از بذر بردار و رو به قبله بايست و سه مرتبه
بگو: «آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم» پس از آن سه مرتبه بگو
بلكه روياننده و زارع خدا است. سپس بگو: بارخدايا به آن بركت عطا كن و در
اين زراعت براي ما سلامتي قرار بده.
جالب اين كه در آيه اول
تعبير به «تحرثون» از ماده «حرث» شده كه به معني كشت كردن (افشاندن دانه و
آمادهساختن آن براي نمو است) و در آيه دوم تعبير به «تزرعونه» از ماده
«زراعت» گرديده كه به معني رويانيدن است.
البته كشاورز كاري
را كه در مورد زراعت انجام ميدهد, شباهت به كار انسان در مورد تولّد
فرزند دارد, دانهاي را ميافشاند و كنار ميرود, اين خداوند است كه در
درون دانه يك سلول زنده بسيار كوچك آفريده كه وقتي در محيط مساعد قرار
گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميكند, جوانه
ميزند و ريشه ميدواند, سپس با سرعت از مواد غذائي زمين كمك ميگيرد و
دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه بهكار ميافتد, ساقه و
شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يك تخم صدها تخم برميخيزد.
دانشمندان
ميگويند: تشكيلاتي كه در ساختمان يك گياه بهكار رفته از تشكيلات موجود
در يك شهر عظيم صنعتي با كارهاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب
پيچيدهتر است.[15]
در آيه «لو نشاء لجعلناه حطاماً فظلتم تفكَّهون»
براي
تأكيد روي اين مسأله كه انسان هيچ نقشي درباره نمو و رشد گياهان جز
افشاندن دانه ندارد, ميافزايد (اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يك
مشت كاه درهم كوبيدهشده ميكنيم بهگونهاي كه تعجب كنيد.)
آري
ميتوانيم تندباد موسمي بفرستيم كه آن را قبل از بستن دانهها, خشك كرده
درهم بشكند يا آفتي براي آن مسلط كنيم كه محصول را از بين ببرد و نيز
ميتوانيم سيل ملخها را بر آن روانه كنيم و يا گوشهاي از يك صاعقه بزرگ
را بر آن مسلط سازيم بهگونهاي كه چيزي جز يك مشت كاه خشكيده از آن باقي
نماند و شما از مشاهده منظره آن در حيرت و ندامت فرو رويد. آيا اگر زارع
حقيقي شما بوديد, اين امور امكان داشت؟ پس بدانيد همه اين بركات از طرف
خداوند متعال است و هم او است كه از يك دانه ناچيز, گياهان پرطراوت و گاه
صدها يا هزاران دانه توليد ميكند, گياهاني كه دانههايش خوراك انسانها و
شاخ و برگش غذاي حيوانات و گاه ريشهها و ساير اجزايش درمان انواع
دردهاست.
پس ميتوان گفت كه محصولات كشاورزي در اثر تركيب دو
كار: يكي كار «الله» و ديگري كار (انسان) با يكديگر بهوجود ميآيد لذا
در روز درو بايد مقداري از محصول كه سهم خداوند ميباشد, كنار گذارده شود و
به فقرا يا به هرچه راه خدا و دستور خدا معين كردهاست, اختصاص يابد.